چند روز پیش یه متن زیبا که خیلی هم روم تاثیر گذاشتو خوندم ُ واسه شمام گذاشتمش فک می کنم خوشتون بیاد . آدمو به فکر می بره ُ وقتی می خوندمش به این فکر کردم که توی روز روز زندگیم چقد نسبت به آدما و احساساساتشون بی تفاوت بودم و اینکه چند تا آدم نسبت به من این بی تفاوتیارو داشتن ... آره ُ دل شکوندن آسون و دل کندن سخته ُ صد حیف که خیلی زود فراموش می کنیم ... خیلی زود
...
...
« من گم شده ام! من میان این آدمکهای خاکی گم شده ام. آدمکهای به ظاهر آدم، با سینهای که جای قلبهایشان خالی است و شاید گاهی تکه سنگی سخت، نقش قلب را ایفا میکند.
من گم شده ام! در کوچه پس کوچه های شهر بی عاطفه. در زیر آسمانی که آنقدر غبار گرفته و رنگ نیلی اش به سیاهی گراییده. در میان عروسکهای کوکی زمانه. در میان چهره های پر فریب. در میان دنیای پوچ رنگارنگ و خیالی این نامردمان.
من گم شدهام! در میان افکار منحرف و بیراه این آدمکهای به ظاهر متشخص. در میان کوره راه های اندیشههایشان و برنامههای شوم و فنتهانگیزشان.
من گم شده ام! در میان دستهای به ظاهر مهربان ، اما عاری از مهر. در میان قلب های به ظاهر پر عشق ، اماپر هوس . در میان نگاه های به ظاهر پاک، اما هرزه. در میان آغوش پر از مهر، اما پر فریب.
من گم شده ام! در میان واژگان گوناگون و در عمق جمله هایی پر از حقیقت تلخ. در میان یک دنیا سوال بی جواب. در میان هجوم تحیر و ناباوری ... من گم شده ام!»
دمت گرم خداوکیلی حال کردم
اگه میشه یه میل بده بچتیم
عالی بود حقیقتی که همه درگیرشیم
اگر داشته های زندگی خود را شمارش کنید

مجالی برای شمارش نداشته های زندگی خود نخواهید یافت.........
آره خوب ُ کاش توی تموم لحظه های زندگی بتونیم به همه چیز زیبا نگاه کنیم ... این خیلی خوبه
من گم شده ام...یادمان می آوردچیزی را...
وممنون که سرزدی
مطالب جالبی داشتی
سلام
به شب نشینی خرچنگ های مردابی
چگونه رقص کند ماهی زلال پرست؟
زیبا بود.
واقعا زیبا بود.
ممنون که سری به ما زدی
و باعث شدی وبلاگ قشنگتو ببینم