مهربون

مهربان باش و عاشق ... این گونه دنیا جای بهتری می شود .

مهربون

مهربان باش و عاشق ... این گونه دنیا جای بهتری می شود .

...و زمستان ثانیه, ثانیه نزدیک می شود !

الآن که دارم می نویسم دو شب دیگه تا یلدا مونده ... یادش بخیر یلدای پارسال. خاطرات قشنگی برام به یادگار موند ... البته فقط خاطره .

نمیدونم چراحتی واسه اینجا,دفتر دلتنگیام هم حریم قائل میشم . انگار یه چیزایی هست که فقط وفقط باید بین خودم وخدای خودم باقی بمونه.

عاشق پائیزم , عاشق لحظه لحظه هاش ... از اولین بارون پائیزی تا آخرین شبش , یلدا .

احساس میکنم آدما به هم نزدیک تر میشن ... تو پائیز وزمستون بیشتر پیش میاد که تو پیاده رو سرتو بالا بگیری و ببینی یه عابر پیاده دیگه از کنارت میگذره و بهت لبخند میزنه . چه احساس قشنگی به آدم دست میده ـ چقدر لذت بخشه که نسبت به دیگران اینطور باشی .آخه تو این هوای سرد آدما با یه لبخند میتونن گرمیو به هم هدیه بدن .

چیز دیگه ای نمونده به آخر پائیز امسال,نمی دونم شاید این آخرین پائیزی باشه که فرصت زندگی کردن بهم داده شده اما آرزوم اینه هر کدوم از ما, هرجایی که وایسادیم, تو هر شرایطی که هستیم رسالتمونو یادمون بمونه .

من فک میکنم اون رسالت فقط و فقط با هم بودنه, ازکنار همدیگه بودن لذت بردنه .

آخه اگه با هم بمونیم دیگه هیچوقت دلامون راضی نمیشه بد همدیگه رو بخوایم, دیگه دلامون پر ازکینه نمیشه. فقط عشق میدیم و مسلمه که پاسخ عشق چیزی جز خودش نیست. حالا شاید دیرتر و شاید به شکل دیگه ای عشقو دریافت کنیم اما هیچوقت این دوست داشتنه ازبین نمیره بلکه بیشتر از هر چیزی خودمونو سیراب میکنه .

تو این آخرین روزای پائیز  یادمون بمونه اگه حال و هوای زندگیمون پائیزی شد , اگه یه شبایی توزندگیمون طولانی تر از یلدا گذشت, اگه امیدمون بهمون پشت کرد و تنهامون گذاشت, اگه یه وقتی چشامونو باز کردیم و دیدیم یه چیزایی سر جاش نیست ... صبور باشیم, فقط صبور باشیم .

یه روزی بالاخره تموم میشه, سخته اما روزای آفتابی و گرم دوباره میرسه.

ماکه عاشق بارونای پائیزیم, عاشق برگای زرد پائیزی. باید پای دلتنگی و دلگیریای وقت و بی وقتشم وایسیم. مگه نه ؟

...

به امید اون روزی که همه ی ما ایمان بیاریم به یک پیکر بودنمون , یکی بودنمون .

به امید روزی که عشق بشه نون و آب سر سفره هامون .

به امید روزی که هیچ کدوم از ما واسه مهربونی و محبتمون چارچوب نذاریم .

به امید روزی که اگه واسه جنس مخالفتم کاری انجام دادی یا محبتی کردی, همه ی دنیا عوضی نگیرنت و بفهمن که تو فقط خواستی مهربون باشی, بدون هیچ قصد و منظوری .

و به امید قشنگ ترین های زندگی برای همه ی آدمای دنیا.


نظرات 5 + ارسال نظر
چوبک ؛ چوب کوچک دوشنبه 28 آذر‌ماه سال 1390 ساعت 04:27 ب.ظ

سلام
نمی دونم نظر قبلی برات اومد یا نه.
حرف خاصی نداشتم. داشتم راجع به شب یلدا جستجو می کردم به مطلب شما برخوردم.
من هرگاه وقت کنم ایمیلمو چک می کنم، وبلاگم ندارم.خواسید جواب بدی به ایمیلم بفرس
راستی مطلبتون خوبک بود بر وزن چوبک
با احترام
جنوبی

سلام
مرسی که سرزدی
یلدا مبارک

لی لا سه‌شنبه 29 آذر‌ماه سال 1390 ساعت 11:45 ق.ظ http://leilaamiri.blogsky.com/

سلام
به امید روزی که هیچ کدوم از ما واسه مهربونی و محبتمون چارچوب نذاریم ....آخ گفتی بخدا
خوبی سیما جان؟
ایشالا که یه زمستون عالی و دلپذیر پیش روت باشه

قربونت برم
اومدی بالاخره
...
خوبم خدارو 1000 بار شکر عزیزم
امیدوارم این زمستون واسه تو هم زمستون خوبی باشه

علی چهارشنبه 30 آذر‌ماه سال 1390 ساعت 10:55 ب.ظ http://mahestangan.blogfa.com

با سلامو عرض ادب
چند تا ازمطالبتون رو خوندم و بخصوص مطلب آخرتون و دو خط آخرش بسیار متین بود و پر مغز و صدالبته نشان از درد بی درمان این مرز وبوم
بروزم و منتظر نظر ارزشمندتان

سلام
واقعا مرسی از محبتتون
واینکه تشریف آوردین
مرسی

فاملی پنج‌شنبه 1 دی‌ماه سال 1390 ساعت 10:13 ق.ظ http://f-h.blogsky.com

چقدر رمانتیک بود این حرفات


سیما اینقدر بد جور سرما خوردم که نگو و نپرس
ببخش این چندوقت نبودم اینورا

سلاام گلم
خدا بد نده
دلم تنگ شده بوداااااااا
خوش اومدی
ایشالله که خیلی زود خوب شی دوست من

رحمان جمعه 2 دی‌ماه سال 1390 ساعت 10:47 ب.ظ

از اینکه به یک نخ سیگار اومدی ممنونم...الان که می نویسم دو روز از یلدا گذشته
ما ایرانیهای بهانی های زیادی برای شاد بودن و دور هم بودن داشتیم
اما الان........!

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد