مهربون

مهربان باش و عاشق ... این گونه دنیا جای بهتری می شود .

مهربون

مهربان باش و عاشق ... این گونه دنیا جای بهتری می شود .

من هنوز خوبم ... تو خوبی؟

سلام به همه ی دوستای خوبم   

  امیدوارم خوب باشین تو این هوای گرم تابستون و ۱۶ساعت روزه گرفتنی که واقعا سخته(خدایی این آخراش دیگه واقعا سخت شده) 

 دلم واسه تموم دوستام تنگ شده ُتابستون خوبی بود راستش کلی کتاب خوندم و ....کارمفید 

 اما خوب اتفاقایی هم افتاد که صرف نظر می کنم ازگفتنشون...امیدوارم خدای پاک ومهربونم قشنگ ترین روزارو واسه بنده هاش رقم بزنه ...این شده دعای هرروزه ی این روزام ...دعای هرروزم

  داشتم نوشته های زیبای یه وبلاگو می خوندم حتما یه سری بهش بزنین inaccessible-star.persianblog.irُ نمی دونم چرا دلم اینقد گرفت(شاید یادکسایی افتادم که باید باشن و نیستن و چقدر جاشون تو حال و هوای این روزام خالیه...خیلی زیاد)  

  ...این روزا منو ازدعای خیرتون محروم نکنین. 

دوستون دارم..

شعری زیبا از " واراند "

....پاییز می آید به استقبال این روزهای.... 

نشسته ام در آپارتمان 108متری ام

که با دست های کوه دوسلام فاصله دارد!

درخت های این حوالی,به عطسه های پاییز

 خیلی خیلی حساس هستند!

درخت پشت پنجره را جا گذاشتم در روزهای دور!

نمی توانست کنار بیاید با این روزگار مرتفع...!

با سونامی تنهایی وسکوت!

...

Loneliness is my best friend!

  . . .

Im not joking!

I am  serious  



می بینی در این ارتفاع زندگی,به کجای

جغرافیای باور رسیده ام؟!

به خودم می گویم:

بی خیال نوشتن!

بی خیال نوشتن!

بی خیال تو...!بی خیال توی بی خیال!

...

عزیزم!

هیچ اتفاقی نمی افتد!

همان طور که تا به امروز نیفتاده است!

اگر من بی خیال تو بشوم,

اگر تو خودت را از من دریغ کنی,

اگر من به دریغ کردن های تو لج کنم

و

بی خیالت شوم (حتی در ظاهر!),

اگر...اگر...واگر هزار تا اگر دیگر جا خوش

 کنند در زندگی مان,

هیچ اتفاقی نمی افتد برای درختهای این 

حوالی که

به عطسه های پاییز خیلی خیلی حساس

هستند!

فقط من فرسوده می شوم در یک آپارتمان108

متری

فقط تو پیر میشوی در...

فقط نا منتظرتر از دوست داشتن مان,مرگ

سلام می کند به یک لحظه!

فقط در قرن های آینده

یک حسرت در دل تو

و یک داغ دردل من

می ماند تا هزار بار به دنیا آمدن ورفتن مان!

من نمی دانم بار دیگر که به دنیا بیایم

لبخند گرم تو,کجای زندگی من پرسه می زند.

تو نمی دانیکه در دنیا های بعد,من در بطن

کدام ثانیه بودنت ایستاده ام.

ببین؟!؟!

....

Can you hear me!?

توکه می دانی من چه قدر دوستت دارم!

تو که می دانی من تو را ترجیح داده ام...

بگذریم!

تو که می دانی؟!

Come on!

پس حرف حساب بهانه هایت چیست؟!

What!?

...

بگذریم عزیزم!

سلام مرا به روز های تعلل ات برسان!

روی خوش طعم غرورت را ببوس!

لج بازی های من هم سلام بلند بلند می رسانند!

وعده دیدارمان باشد راس ساعت پشیمانی

بی چاره!!!

"بی شک

او بی من هم خواهد زیست

من نیز بی او به یقین خواهم زیست

لیک در این میان 

زندگی

این خود زندگی ست که لب چشمه

عطشناک می ماند..."