مهربون

مهربان باش و عاشق ... این گونه دنیا جای بهتری می شود .

مهربون

مهربان باش و عاشق ... این گونه دنیا جای بهتری می شود .

یه حس عجیب

سلام دوستای خوبم

    چند روزی نبودم آخه هفته ی قبل خبر فوت خاله ی مامانو بهمون دادن

... خیلی مهربون بود ، مامان من بعد از فوت مامان خودش اونو جای مادرش می دونست ...

جمع و جور کردیم و خیلی زود خودمونو رسوندیم سبزوار .

چه حس بدی پیدا کرده بودم َ آخه اصلا باورم نمی شد تازه یه ماه پیش دیده بودمش خوبه خوب بود حالش و حالا یه دفعه باید تو مراسم تشییع جنازش شرکت بکنم حتی قبل از دیدن گریه های بلند بلند پسرش اشکمم در نیومدَ کلا تو شوک بودم .

وقتی رفتیم مصلی واسه تشییع جنازه از اول تا آخرش تو حال و هوای خودم بودم نمی دونم چرا اینقد ترسیدم آخه این اولین مراسمی نبود که می رفتم اما هیچ وقت چنین حسی پیدا نکرده بودم.

همه می گفتن لااله الا الله  و من فقط معنی این جمله رو با خودم تکرار میکردم " خدایی جز خدای یگانه نیست "...  موهای تنم راست شده بود .

باهمه ی وجودم حس کردم خیلی به مرگ نزدیکم ، ترسیدم چون حس میکنم خیلی کارای نکرده باقی مونده و خیلی اتفاقایی که احتیاج به جبران دارن اما من هیچ قدمی تا حالا واسشون برنداشتم چون فکر میکردم کارم خیلی درسته .

شب که میخواستم بخوابم  با خودم فکر می کردم شاید امشب آخرین شب زندگیم باشه و بعد تا ساعت 3 فقط این شونه اون شونه شدم و بعد به خاطر حجم وحشتناک افکارم خسته شدم و خوابم برد .

باورتون میشه با تمام ترسی که پیدا کردم اما دوس دارم این احساس همیشه کنارم باشه ... اما میدونم مثله خیلی وقتا چیزایی رو که باید یادم بمونه خیلی زودتر از اون چیزی که فکر میکردم فراموش میکنم .

بعد از این این  چهار روز عجیب غریب تازه دیروز اومدم خوابگاه ... دوباره شروع شد درس و مشق و دانشگاه ، دلم تنگ شده بود اما الان که نشستم تو سایت دانشگاه و دارم این پستو میذارم دلم واسه خونه تنگ شد ... راستی حیف ، کاش الان پای کامپیوتر خودم نشسته بودم .

 البته ، نباید فراموش کنم که دوباره یه فصل تازه شروع شد و ما هم باید دوباره شروع بشیم _ البته امیدوارم در حد یه شعار باقی نمونه _ امیدوارم همه ی ما یه شروع خوب و یه پایان خیلی بهتر داشته باشیم ...


خط آخر : مهربونی یادتون نره ...

نظرات 2 + ارسال نظر
دوست یکشنبه 3 مهر‌ماه سال 1390 ساعت 12:24 ب.ظ

سلام
تسلیت می گم
برای تو و مادرت و همه اونایی که اندوه این چنینی دارن دعا میکنم بخاطر صبر ؛ هدف ؛ مسیر

مرسی عزیزم
امیدوارم برای همه ی این چیزایی که گفتی

همسایه یکشنبه 3 مهر‌ماه سال 1390 ساعت 06:58 ب.ظ http://minoom.blogsky.com

سلام
خوبین؟
امیدوارم ترم جدید برات بهترین ها رو همراه داشته باشه
اونقدر خوب باشی که آخر ترم همه برای جزوه هات دست و پا بشکونن
محمد و مینو

اووووه ، مرسی که به یادم هستین
درضمن امروز یه پست ویژه واستون دارم

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد