مهربون

مهربان باش و عاشق ... این گونه دنیا جای بهتری می شود .

مهربون

مهربان باش و عاشق ... این گونه دنیا جای بهتری می شود .

همیشه سپاسگزار باش ...

برای فرصت های دوباره بگو « متشکرم » 

به صدمات گذشته بگو « خداحافظ »

با دل امیدوار به آینده بنگر 

در موقع لزوم بگو « متاسفم »

نگذار مشکلات کوچک تبدیل به مشکلات بزرگ شوند 

یادت باشد که دوست داشتن و دوست داشته شدن بزرگترین هدیه و موهبت زندگی ست ...

13 نکته برای زندگی

ـ دوست دارم تورا نه به خاطرشخصیتت بلکه به خاطر شخصیتی که در هنگام با تو بودن پیدا می کنم.

۲ ـ هیچکس لیاقت اشکهای تو را ندارد و کسی که چنین ارزشی دارد باعث ریختن اشک های تو نمی شود.

۳ ـ اگر کسی تو را آن طور که می خواهی دوست نداشت به این معنی نیست که تو را با تمام وجودش دوست ندارد.

۴ ـ دوست واقعی کسی است که دستهای تو را بگیرد ولی قلب تو را لمس کند.

۵ ـ بدترین شکل دلتنگی برای کسی آن است که در کنار کسی باشی وبدانی که هرگز به او نخواهی رسید.

۶ ـ هرگز لبخند را ترک نکن حتی وقتی ناراحت هستی چون هر کس امکان دارد عاشق لبخند تو باشد.

۷ ـ تو ممکن است در تمام دنیا فقط یک نفر باشی ولی برای بعضی افراد تمام دنیا هستی.

۸ ـ هرگز وقتت را با کسی که حاضر نیست وقتش را با تو بگذراند نگذران.

۹ ـ شاید خدا خواسته که بسیاری افراد نامناسب را بشناسی وسپس شخص مناسب را،به این صورت وقتی او را یافتی بهترمی توانی شکرگذار باشی.

۱۰ ـ به چیزی که گذشت غم مخور به آنچه پس از آن آمد لبخند بزن.

۱۱ـ همیشه افرادی هستند که تو را می آزارند با این حال همواره به دیگران اعتماد کن و فقط مواظب باش به کسی که تو را آزرده دوبار اعتماد نکنی.

۱۲ـ خود را به فردی بهتر تبدیل کن و مطمئن باش که خود را می شناسی قبل از اینکه شخص دیگری را بشناسی و انتظارداشته باشی او تو رابشناسد.

۱۳ـ زیاده از حد خود را تحت فشار نگذار بهترین چیزها زمانی اتفاق می افتد که انتظارش را نداری.


                                                                                            * گابریل گارسیا مارکز *

گاهی ...

لازم است گاهی از خانه بیرون بیایی و خوب فکر کنی ببینی باز هم می‌خواهی به آن خانه برگردی یا نه؟

                                
لازم است گاهی از مسجد، کلیسا  بیرون بیایی و ببینی پشت سر اعتقادت چه میبینی ترس یا حقیقت

                                

 لازم است گاهی از ساختمان اداره بیرون بیایی، فکر کنی که چه‌قدر شبیه آرزوهای نوجوانیت است؟

 

لازم است گاهی درختی، گلی را آب بدهی، حیوانی را نوازش کنی، غذا بدهی ببینی هنوز از طبیعت چیزی در وجودت هست یا نه؟

 

لازم است گاهی پای کامپیوترت نباشی، گوگل و ایمیل و فلان را بی‌خیال شوی، با خانواده ات دور هم بنشینید ، یا گوش به درد دل رفیقت بدهی و ببینی زندگی فقط همین آهن‌پاره‌ی برقی است یا نه؟

 

 لازم است گاهی بخشی از حقوقت را بدهی به یک انسان محتاج تا ببینی 

در تقسیم عشق در نهایت تو برنده ای یا بازنده

لازم است گاهی عیسی باشی، ایوب باشی، انسان باشی ببینی می‌شود یا نه؟

 

و بالاخره لازمست گاهی از خود بیرون آمده و از فاصله ای دورتر به خودت بنگری و از خود بپرسی که سالها سپری شد تا آن شوم که اکنون هستم

آیا ارزشش را داشت ؟ 

من برگشتم

سلام دوستای خوبم 

ایشالله که خوبه خوب باشین 

به خاطره امتحانا یه مدت نبودم ُمی دونین که. 

امیدوارم زندگی بروفق مرادباشه وهمه چی آرومه آرومُ غصه ای توقلب مهربونتون نباشه وبه جاش فقط عشق باشه وعشق ُ امیدوارم خسته نباشینُ و این روزایی که میگذره جزو بهترین وزیباترین روزای عمرتون باشه و هیچ کس متحمل دردی نباشهُ    البته می دونم که اینطور نیست آدما رنج می برن به خاطر غصه های کوچیک وبزرگشون دردایی که شاید بعدها بفهمیم خیلی کوچیک بودن البته شایدم هیچ وقت برامون تبدیل به یه غصه ی کوچیک نشن ُ نمیخوام شعار بدم چون خوب میدونم بعضی غصه ها واقعا عذاب آورن اما شاید ما به این دنیا اومدیم واسه تحمل همین مشکلا.

دکترشریعتی میگه چه تنگنایی سختیست که آدمی یا باید بماند و یا برود و راه سومی هم وجود ندارد واقعا یه حقیقته و چقدرعذاب آ وره که باید با پوست واستخونت واسه این زندگی بجنگیُ آره ما به این دنیا اومدیم که تنها وتنها یه خاطره ی زیبا و پایدار ازخودمون به جابذاریم  ُفقط همین.

فاصله

 چه قدر فاصله اینجاست بین آدمها
چه قدر عاطفه تنهاست بین آدمها
کسی به حال شقایق دلش نمی سوزد
و او هنوز شکوفاست بین آدمها
کسی به خاطر پروانه ها نمی میرد
تب غرور چه بالاست بین آدمها
و از صدای شکستن کسی نمی شکند
چه قدر سردی و غوغاست بین آدمها
میان کوچه ی دل ها فقط زمستانست
هجوم ممتد سرماست بین آدمها
ز مهربانی دل ها دگر سراغی نیست
چه قدر قحطی رویاست بین آدمها
کسی به نیت دل ها دعا نمی خواند
غروب زمزمه پیداست بین آدمها
و حال آینه را هیچ کس نمی پرسد
همیشه غرق مداراست بین آدمها
غریب گشتن احساس درد سنگینی ست
و زندگی چه غم افزاست بین آدمها
مگر که کلبه دل ها چه قدر جا دارد
چه قدر راز و معماست بین آدمها
چه ماجرای عجیبی ست این تپیدن دل
و اهل عشق چه رسواست بین آدمها
چه می شود همه از جنس آسمان باشیم
طلوع عشق چه زیباست بین آدمها
میان این همه گلهای ساکن اینجا
چه قدر پونه شکیباست بین آدمها
تمام پنجره ها بی قرار بارانند
چه قدر خشکی و صحراست بین آدمها
و کاش صبح ببینم که باز مثل قدیم
نیاز و مهر و تمناست بین آدمها
بهار کردن دل ها چه کار دشواریست
و عمر شوق چه کوتاست بین آدمها
میان تک تک لبخندها غمی سرخ ست
و غم به وسعت یلداست بین آدمها
به خاطر تو سرودم چرا که تنها تو
دلت به وسعت دریاست بین آدمها ...
  

                                     *مریم حیدرزاده*


سرود آشنایی

کیستی که من اینگونه به اعتماد نام خود را به تو می گویم 

کلید خانه ام را  

در دستت می گذارم 

نان شادیهایم را 

با تو تقسیم می کنم 

و در کنارت می نشینم 

و بر زانو ی تو این چنین آرام 

به خواب می روم 

کیستی که من 

اینگونه به جد 

در دیار رویاهای خویش 

با تو درنگ می کنم؟ 

 

                   *احمد شاملو*

شازده کوچولو

    سلام به همه ی دوستای عزیزم : 

 

   اینجا گوشه ای از جملات کتاب معروف  و زیبای شازده کوچولو رو براتون میذارم ُاین شاهکار پرخواننده ترین کتاب بعد از انجیل در جهانه. 

 

         خوندن این کتابو به همه توصیه میکنم. 

  

       * ساکنان زمین از قوه ی تخیل محرومند و آنچه می شنوند تکرار میکنند. 

       * اهلی کردن چیزیست که امروزه فراموش شده و آن یعنی پیوند بستن. 

      * در زمین فقط چیزهایی را که اهلی کنی می توانی بشناسی آدم ها دیگر وقت شناختن هیچ چیز را ندارند. 

      * زبان سرچشمه ی همه ی سوءتفاهم هاست. 

      * آدم ها این حقیقت را فراموش کرده اند اما تو نباید فراموش کنی  ُ تو مسئول همیشگی آن می شوی که اهلیش کرده ای. 

      * فقط با چشم دل می توان خوب دید. اصل چیزها از چشم سرپنهان است. 

      * آدمیزاد هیچگاه به آن جایی که هست راضی نیست. 

      * چراغ را باید محافظت کرد : چه بسا اندک بادی آن را خاموش کند ...

      * آدم همیشه در هر غمی تسلی پیدا می کند. 

      * فراموش کردن دوستان غم انگیز است.  

      * محاکمه کردن خود بسیار مشکل تر از دیگری است اگر بتوانی درباره ی خودت درست حکم کنی آنگاه حکیم واقعی هستی. 

      * اگر کسی گلی را دوست بدارد که در میلیون ها میلیون ستاره یکتا باشد همین کافی است تاهر وقت که به ستاره ها نگاه  می کند خوشبخت باشد. نگاه می کند و به خود می گوید گل من آنجا در یکی از آن ستاره هاست و چه شیرین است  شب ها نگاه کردن به ستاره ها ُ همه ی ستاره ها گل می  شوند. 

   

 

چون رود جاری باش ...

 

   چون رود جاری باش کتابیست اثر پائولوکوئیلو که درآن خاطرات ودیده ها وشنیده های خودش رو درسفرهای مختلفش نقل کرده.

 

 

*مداد همیشه اثری از خود بر جای می گذارد بدان هر کاری در زندگی ات می کنی ردی به جای می گذارد و سعی کن نسبت به هر کاری که می کنی هشیار باشی و بدانی چه می کنی. 

*بدان که تصحیح یک خطا کار بدی نیست. 

*بدان که باید رنج هایی را تحمل کنی چرا که این رنج باعث می شود انسان بهتری شوی. 

*تو مسئول انتخاب خودت هستی و باید از کارت مطمئن باشی. 

*مردم دیگر کمتر با هم ملاقات می کنند ، وقتی با هم ملاقات نکنند دیگر نمی توانند رشد کنند. 

*یک دوست خوب حتی وقتی کاری می کند که دوست ندارید هنوز دوست شماست. 

*هر عمل از روی خشم محکوم به شکست است. 

*تا زندگی هست امیدم هست. 

*عظمت خدا همواره خود را از درون چیزهای ساده تجلی می بخشد. 

*خدا همه جا هست و لازم نیست وارد یک ساختمان دست ساز(کلیسا)انسان بشویم تا به خدا برسیم. 

*بدترازگرسنگی،تشنگی،بیکاری ، رنج عشق، نومیدی شکست و ناکامی این احساس است که هیچ کس دراین دنیا به ما علاقه ای نداشته باشد. 

*دیگران به من محبت کرده اند پس باید به  دیگران محبت کنم. 

*زندگی همیشه به ما فرصت دوباره می دهد. 

*شادی یک نفر نباید به معنی غمگین شدن دیگران باشد. 

*واپسین آزمون رستگاری عشق است و آن چه برای ما ذخیره می شود روش ما برای عشق ورزیدن به همنوع است. 

*پولس رسول :سه چیز می ماند، ایمان، امید و عشق .اما عشق برترین آن هاست.

باور نکن تنهاییت را...

باور نکن تنهاییت را 

من در تو پنهانم تو در من
 ازمن به من نزدیکتر تو
ازتو به تو نزدیکتر من

باور نکن تنهاییت را
تا یک دل و یک درد داری
تا در عبور از کوچه ی عشق
بر دوش هم سر می گذاری

دل تاب تنهایی ندارد
باور نکن تنهاییت را
هر جای این دنیا که باشی
من با توام تنهای تنها

من با توام هر جا که هستی
حتی اگر با هم نباشیم
حتی اگر یک لحظه یک روز
با هم در این عالم نباشیم

این خانه را بگذار و بگذر
با من بیا تا کعبه ی دل
باور نکن تنهاییت را
من با توام منزل به منزل

رهگذر

سخن از ماندن نیست 

من و تو رهگذریم،  

راه طولانی و پر پیچ و خم است، 

همه باید برویم تا افقهای وسیع،تا آنجا که محبت پیداست و شاید اینجا سر آغاز بودن است  

و من و تو و هیاهوئی در شهری سبز و آبی و خاکستری

ما می گریزیم

شاید از بودن

شاید از ماندن

شاید از رفتن

جز هراس ما را چه باید

من و تو رهگذریم

به فردا بیندیش به طلوعی دیگر و به آغازی دوباره و ما گشاینده ی راهیم

ولی بدان و باور کن 

اینجا بی شک آغاز بودن ماست.